امتحان گرفتگی

به شکرانه یگانه خالق دنیا امتحان پنج شنبه مالیده شد رفت پی کارش  <SMILIE>  . من که از قبل حدسشو میزدم اوستا میخواد فقط ما 300 صفحه از این کتاب بی سروته و جزوه آشغال رو بخونیم تا واسه امتحان با توجه به اینکه دو تا امتحان تو یک روز هست مثلا بهمون فشار وارد نشه ، رو دست نخوردم و اصلا کتابو بازهم نکردم ( ولی با ترس رفتم سر کلاس <SMILIE>  !).

 

نمیدونم چند روز پیش کدوم یکی از این تروریستا، منو تو کافی شاپ دانشکده مسموم فرمود؟! خدا ازش نگذره که منم ازش نمیگذرم،الهی با استاد کار فوری داشته باشه تو طبقه اول دانشکده بمونه (آخه اونجا نقطه کور هست خودتو بکشی آنتن خبری نیست  <SMILIE> الهی این ترم حذف ترم شه،الهی با نامه مشروطی در خونش روبرو بشه و الهی ....... آخه منه بی آزار چیکارت کردم که باعث شدی 3 روز تموم به تجویز آق دکتر مایعات بخورم!     <SMILIE>

 

 دیشب مثل همه شبهای سه شنبه شب زنده داری واسه کشیدن طرح ها بود(حیف که آخرین جلسه بود) منم مشغول، که یهو با صدای Sms اشتباه یه آدم مسخره که اصلا نمیدونم واسه چی هنوز شماره منو پاک نکرده از جام پریدم.(حالا فکر کرده نمیدونم عمدا برا من اینو فرستاد که من بدونم اون ......). نکته ای مهم که امروز انقلابی بود در طراحی معماری، آخه اوستا جون به خاطر اینکه از کارم خوشش اومد نمره اضافی بهم داد و بعد دیدن نمره های طول ترمم گفت احتمالا نمره کامل کارهای کلاسی رو میگیری. <SMILIE>

 

امروز همه کارتهای ورود به جلسه رو گرفتن بجز من رفتم آموزش یارو گفت: شاید چون شما دانشجوی انتقالی هستین و پروندتون نیومده هنوز صادر نشده! مثل اینکه فردا باید برم از طریق بند پ ( پارتی ) بگیرمش. 

تا الان هم داشتم با این مودم زبون نفهم ور میرفتم که درست شه ( آخه کلی روش گرد و خاک بود ) کامپولتر(کامپیوتر) بدبخت میگفت من اصلا موجودی به نام مودم رو نمی شناسم.

 

ضمنا به احتمال زیاد به دلیل امتحان گرفتگی  تا بعد از امتحانات نمی نویسم ولی هرچند وقت بهتون سر میزنم. اگه بلافاصله بعد امتحان جریان ایرانگردی با رفقا شروع نشه 7تیر پست بعدی رو مینویسم ولی اگه شروع بشه که .......

****************************

" زیاد از حد خود را تحت فشار نگذار، بهترین چیزها در زمانی اتفاق می افتد که انتظارش را نداری!"

                               " گابریل گارسیا "

لعنت خدا به این سه شنبه ها...

تا 4 صبح بیدار موندن و کشیدن طرح ها،آخرشم با کمر درد و خستگی خوابیدن ، بیدار شدن6 صبح،  حرکت به سمت ایستگاه سواری... خراب شدن ماشین تو جاده، رسیدن به نزدیک دانشگاه،هوای عالی و منظره آبگیر نزدیک دانشگاه و تموم شدن بنزین 300 متر جلوتر از پمپ بنزین و خلاصه نیم ساعت تاخیر <SMILIE> .....  نیومدن استاد مصالح ( خدا رو شکر که نیومد وگرنه راه نمیداد ،آخه من که هفته قبل نبودم از کجا باید میدونستم درس تموم شده.....؟!) و به اصرار بچه هایی که نمیفهمن بیخوابی یعنی چی! دور زدن تو محوطه <SMILIE>

ساعت 9:30 هست و تو کلاس طراحی معماری نشستم. زل زدم به همون آبگیر قشنگ نزدیک دانشگاه و منظره اطراف و جاده ای که از وسط این تابلو نقاشی رد میشه.........( دست کسی که گفت این دانشگاه رو بالای تپه بسازن درد نکنه چون با اینکه هنوز تو طبقه دوم هستم بیشتر منظره ها دیده میشه)

بچه ها طرح هامو در میارن و مثل همیشه کف میکنن ، میگن: تو و عباس دیوونه هستین که این همه وقت میزارین  برای طرحهاتون. من هم فقط میگم:  <SMILIE>  خیلی حال میده!!!

بالاخره عباس میاد، یه خنده ی موزیانه میکنه و طرحها شو میندازه رو میزم ...... بعد از باز کردن کاغذا نمیدونم چرا فکم میخوره کف کلاس  <SMILIE> ..... انصافا، نمای قشنگی براش زد. اونم میگه تا 4 بیدار بود. با هم میریم تو محوطه...... استاد اومد،3 تایی میریم سمت کلاس و تو راه مخ استاد را کار میگیریم...... تحویل دادن طرحها و بازهم ایراد گرفتنهای استاد شروع میشه. خلاصه نوبت من میشه ، گیر میده به پاسیویی که گذاشتم. ولی وقتی دلیل میارم به خیر میگذره و بعد از گرفتن نمره کامل خستگی دیشب فراموش میشه خلاصه بعد از انجام کارهای داخل کلاس ،این جلسه هم تموم میشه....... عباس چون برای کاری باید بره خداحافظی میکنه ولی من بیچاره تا 7 کلاس دارم و از شدت خواب دارم میمیرم..........

 تا به خودت میای میبینی ساعت 6:30 شده.... با مهرداد حرکت میکنم.هر دو هم خسته، ولی همون منظره با غروب خورشید،آهنگ توپ ماشین و خلاصه رسیدن مسیر 45 دقیقه ای تو 30 دقیقه خیلی حال میده وبعد از رسیدن خونه هنوز نمیدونم که روز خوبی بود یا نه! ولی میدونم خیلی خسته ام، خسته..........!الان  دقیقا حالم اینجوریه: <SMILIE>

و خبر مهم:

 همین الان فهمیدم که وبلاگم سه سالش شده یعنی سه ساله پیش در چنین روزی بعد از اون خدا بیامرز به دنیا اومد.

تولدش مبارک!!          <SMILIE>  <SMILIE>

 

 ********************************

"هرگز لبخند را ترک نکن حتی وقتی ناراحتی، چون هرکسی امکان دارد عاشق لبخند تو شود."

                          " گابریل گارسیا "